دیکشنری
داستان آبیدیک
دختر خاله
english
1
general
::
Cousin
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
دچار مانع کردن
دچار وسوسه کردن
دچار کردن
دچاراختلال بینایی
دچارعلت کردن
دچاری
دخالت
دخالت دوستانه
دخالت کردن
دخت
دختر
دختر اندر
دختر برادر
دختر پسر
دختر ترشیده
دختر خاله
دختر خانم
دختر خانه مانده
دختر خوانده
دختر خواهر
دختر دائی
دختر دایی
دختر دختر
دختر عمه
دختر عمو
دختر گونه
دختر مدرسه
دختر مدرسه ای
دختر وار
دختر ولگرد
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید